باران و برف شوق آميز

اشعار و سروده ها و ترانه هاي كه ميسازم

باران و برف شوق آميز

۵ بازديد

 

 

در قلهء كوه بود خانهء زيباي مهسا

در بالاي كوه زندگاني مينمود دلگشا

بيرون از جنگل انتخابش نموده بود

ميتوانست برود در جنگل و كوه تيزپا

هوا گشت سرد و نزديك شد زمستان

برگ زرد درختان فرش ساخت برپا

برف آهسته آهسته نشست روي درختان

و باد ميوزيد و بگشت چند درخت كله پا

نترسيد و خوشحال از برف برگشت خانه

آسوده كه فوري خوش ميشود هوا و راه

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.