انگاره هاي آشنا

اشعار و سروده ها و ترانه هاي كه ميسازم

فهرست همه نوشته ها

۱ بازديد

 

( كليك نماييد)

باران و برف شوق آميز

درباره يخچال

خشم نداشتن

خوشمزه بودن املت و نيمرو

ژاكت دوست داشتني

نقش بازي و ورزش در با نشاط بودن

عشق سرشار

شوق گمشده

كمك ارزشمند

راهكار بهتر

توان ذهني حل مشكلها

 

 

 

 

 

 

 

باران و برف شوق آميز

۴ بازديد

 

 

در قلهء كوه بود خانهء زيباي مهسا

در بالاي كوه زندگاني مينمود دلگشا

بيرون از جنگل انتخابش نموده بود

ميتوانست برود در جنگل و كوه تيزپا

هوا گشت سرد و نزديك شد زمستان

برگ زرد درختان فرش ساخت برپا

برف آهسته آهسته نشست روي درختان

و باد ميوزيد و بگشت چند درخت كله پا

نترسيد و خوشحال از برف برگشت خانه

آسوده كه فوري خوش ميشود هوا و راه

درباره يخچال

۴ بازديد

 

 

يخچال دستگاهيست سرد كننده بر اساس سازوكار برقي

درون بدنه اش روغني است كه متورش سازد روانكاري

كمپرسوري دارد كه فشار گاز هميشه بالا  و بسنده بماند

نيز كندانسوري كه گاز سيال را از بخار به مايع سازدي

يخچال و فريزر است از ابزارهاي كاربردي هر زندگي

جلوگيري مي كنند از فساد و خرابي مواد خوراكي

يخچالهاي خانه اي و فريزرها  و نوعهاي ويتريني

نگهداريشان نكاتي دارد كه بايد انجام داد نيابد صدمه اي

غذاي داغ هواي داخل يخچال را خيلي داغ مي نمايد

برفك ذوب شده چكه مي كند در خوراكيها بشد قاتي

ابزار گرمايشي مانند اجاق گاز و آبگرمكن و سوفاژ

يخچال و فريزر در جنبش گذاشتن بگشت آسيبي

دستكم بيست سانتي متر يا بيشتر دور باشد از ديوار   

از اينكه زير نور خورشيد قرارش دهي خودداري

برچسب استفاده بهينه انرژي روي هر دستگاه است

مدلي گزين كه دارد كارايي بهتر و بازده بيشتري

درجه دما روي عدد مناسب گذاشته شود تنظيم

كه داغ نشود داخل يخچال يا كولاك يخ آردش افگاري

پس از جابه جاييش دو سه ساعت بردباري نماييد

سپس ميتوان به پريز زدش و شده باشد آب بندي

درب يخچال را براي مدت زيادي باز نگذاريد

و پياپي باز و بسته اش نكنيد به متورش فشار آيدي

لوله هاي پشت يخچال نگيرد گرد و غبار و باشد تميز

هميشه نيز با برفك زدايي مناسب شسته شود فوري

اگه درون يخچال زياد برفك انباشت شد غيرعادي

لاستيك هاي عايق كننده درب جايگزين بايستي

سوت كشيدن لوله ها بخاطر يخ زدن لوله ها ميباشد

از اين رو شستن لوله ها يا همه يخچال سرتاسري

بوي رنج آور برخي خوراكيها ميماند به يخچال

بايد كيسهء پارچه اي پُر ذغال نهاد در طبقه پاييني

سپس زغالها در آفتاب گذاشته شود تا خشك گردد

شستن محل با جوش شيرين و آب يافت بوي تميزي

 بازه زماني كه خوب بماند خوراكبيهاي گوناگون

منجمد شود در فريزر يا فقط در يخچال بسه نگهداري

قدح درب دار يا اينكه نايلون وكيومي راهكار بهتريه

هم استريله و آلوده نميشود هم بيشتره مدت ماندگاري

اگه سرماي يخچال يا فريزر كاهش يافت و اندازه نبود

با شارژ گاز درون لوله ها بهينه آيدش خنك سازي

 

 

 

 

 

خشم نداشتن

۳ بازديد

 

در سالن فرودگاه خانمي پُرنشاط بود

كتاب و كلوچه اي خريد شود خشنود

تا نوبت پروازش نشست روي صندلي

با كتاب خواندن و كلوچه خوردن آسود

در كنار وي فردي شكيبا مجله بخواند

با وي از كلوچه شروع به خوردن نمود

خانم خشمگين شد اما بروي خود نياورد

و با خود گفت خيلي گستاخه و رمزآلود

آنگاه كه فقط يك كلوچه ته بسته ماند

فرد نصفش را براي وي گذاشته بود

خانم غمناك كتابش را برداشت و رفت

روي صندلي هواپيما در كيفش را باز نمود

ديد بسته كلوچه اش را و شد شگفت زده

تازه يادش افتاد از كيفش درش نياورده بود

فرد چه اندازه مهربان به وي خوراكي داد

و خوبتره در زندگاني آدمي نشود خشم آلود

خوشمزه بودن املت و نيمرو

۴ بازديد

 

 

تابه خشك كن بهر روغن ريختن

داغ چو شد پرت آيدت و سوختن

خوبتره كارايي تابه نچسب

بدمزه گشتا خوراكي بي سبب

تخم مرغ بشكن درون تابه اي

هم بزن باهاش سپس ادويه اي

چون بخواهي هيجانت بيشتر شود

چند ورق ژامبون گوشت افزا شود

ميتوان نيز با پياز و گوجه اي

املتش بنمود مذاق بستوده اي

ادويه هاي دگر نيز ار بود

مزه هاي جورواجور ايجا شود

نان زيره و لواش و بربري

باگت و كاكائويي چه برچشي

شعله بايد كم بود پختش كني

چون كه تند باشد بسوخت بدمزه اي

هر كدام را تو جدا سرخش بكن

با شتاب نشود دماهاش يك ندان

املت خوشمزه چيز ديگر است

بدمزه سازي سخن بيراهه است

تخم مرغش كم نباشد هاي حواس

راز درصد را بداني و اساس

اشتهاي تو اگه بالاتر است

املت بيشتر بساز ، شامت چه است

ماست و نوشابه بنه جنبش خوشه

ژامبون و قارچ و پنير تويش خوشه

با تروپچه نيز با سبزي خوردني

با پيازچه نيز با چند نوشيدني

اينچنينها گفتم ار تو خوانده اي

شايد كه خوشحاله گشتم فانتزي

تخم مرغ آميخت شگفت اندر كره

توي ماست لقمه كه مزش بيشتره

تخم مرغ در كوكو سبزيجات دلخواه شود

توي كيكها و شيرينيجات خيلي كارا بود

ماده اي كاربرديه در آشپزي

فايده هاي زياد ميسازدي

 

 


 

ژاكت دوست داشتني

۴ بازديد

 

ويژگي ژاكت است سازد همي يون هاي برق

ساب به پوستت تا كه انگيزه بيابي اي دمق

ژاكتي سازند به كاموا چيست كاردستي كه هست

دستگاهاي رباتيك بزرگ و آنهمه بازده چه هست

ژاكت و ژيله كه در سرما بپوشند زير كاپشن گشت بزرگ

باشدي يك لايه و دانه درشت بهتر بود يا سازدي هرمي سترگ

ژاكت ديبا بپوش هرچند كه هستا زير كت

گاهي ار تنهاش بپوشي بر روانت نقش داشت

نيست مهم كه كرك ژاكت را زدودن بهر زيب

اين لباس هست اينچنين جنسش نه عيب

چون لباسهايت بگردوندي بپوش ژاكت به تك

تنبلي  ول كن كه يكسال ژاكتت ماند به پك

 

نقش بازي و ورزش در با نشاط بودن

۳ بازديد

اسباب بازي قشنگه و خيلي دلبرانه است

هوش و رفتار باهايش هم راستا است

دوران كودكي كوتاه نيست دراز مدته

هوش هيجاني در آموزش چشمگير است

سرشت انسان به سمت بازي سوق ميشود

جشن تولد و جايزه ذوقش افزونتر است

انتخاب در انبوه اسباب بازي بازار آسانتره

رنگ و جنس و ويژگيها گوناگون است

بدان خطري مانند بلعيدن نداشته باشد

جنب و جوش و خروش ويژگي آدم است

هيجانها بر روان نقش شورانگيز دارد

تنبليها را ول كن ورزش سرحال آور است

عشق سرشار

۱۶ بازديد

 

 

 

عاشقتم دوست دارم مهربون

رؤيا بودي آشنا شدي روزافزون

پاياني كه نداره اين حس خوب

در اندازهء ستاره هاي آسمون

سرشاره قلبم از حرف هاي قشنگت

از همون ديدن نخست اينو بدون

بهترين روز زندگانيم بود نگاه تو

و هر روز گشت بيشتر تا هم اكنون

خيلي خوشبختم تو همدمي و كنارم

عشقمون خيلي رو رواله و موزون

همچو گل دلبرانه اي و نوازش آور

چه خوبه زمان نگذره نازي پيشم بمون

همه دلخواه من لبخند زيباي دلت

بشكف اي غنچه به لبخندهاي نيشگون

دستتو بذار تو دستام نوبهار گشتا دلم

گرد پريشانيم زدوده شد ز هر نورون

 

 

 

 

 

 

 


شوق گمشده

۱۶ بازديد

 

 

 برو احساس گمگشته
برو راهكار بي فايده
برو اذيتي و حساس
برو اي هرچه تلخه
برو تا هوشيار و چالاك
برو بتونم بشوم ساخته
خوشي زندگاني چيست
چه سالها رفت بيهوده
چه چيزهايي ميخواستم من
كي داشتنها را ميدونه 
چيزي توي خوشيم نيستش
درونم خواستن رنگ باخته
ندارد سودي حسرتها
نمودم راه را آزموده
نباشد سنگ مشكلها
پيوسته باشم آسوده 

 

 

 

 

 

 

كمك ارزشمند

۱۶ بازديد

 

 

فردي براي شخم زدن مزرعه سيب زميني

كار برايش سخت شد چونان سراشيبي

تنها آشنايش كه ميشناخت دوستش بود

كه ازش دور بود و نداشت بهش دستيابي

نوشت نامهء شورانگيزي و پرداخت به مهم

نيازمند كمكم و امسال ندارم بهر كشت تواني

تلاش كنيم و درآمد هرز نرود حيف است

با بودنت انجام شدنيست كاش بنمايي دركي

يارش گفتا هيچ انجام نده آنجا كارگر ميفرستم

و فردا خيليها پرانرژي آمدند و شخم زدندي

سيبهاي  كشتگاه پايان كار با نشاط درآمد

قشنگ بهم نگاه نمودند از چنين زبردستي