انگاره هاي آشنا

اشعار و سروده ها و ترانه هاي كه ميسازم

راهكار بهتر

۱۵ بازديد

 

 

همنشيني با تو خوب بود چي شده

خوشحالي هميشه جور بود بد شده

مثبتي و پر انرژيهايت كجاست زيباترين

كه هماره صبح و شب بودي سرزنده

چرا ترسيده بودي از فكرهايت

از همه روشنيها وخوبيها يكهو دلزده

بيشترين رازها انگاري توي دل تو بود

اشك توي چشمانت شد مث يه چشمه

حواست پرت شد و واسه چيزي كوچيك

همه چيز يواش يادت رفت شد فريبنده

خسته بودي هرچي ديدي يا شنيدي

دوست نداشتي هرچي را گفتي كه تلخه

از شكستها شدي سردرگم به آخر خط رسيدي

آنگاه ديدي لذت هميشه ات آهسته رفته

يادبگير و توانايهايت را از ته قلب باور نما

ميتوني ول كني افسوسو ز فكرتت زدوده

خودتو پيدا نما و از نو بساز زندگاني را

هر چي انجام نشده گشت آموزنده

براي ديدن فردا بايد يك دوباره بودن

ارمغان اين تلاشت ميبيني دلت خوشه

 

 

 

 

 

 

 

توان ذهني حل مشكلها

۱۳ بازديد

 

گاهي از چي نگراني مثلا داشته هايت تكراريه

خوشخيال باش ، آسايش و مرتب بودن كافيه

انتخاب خودته و نياز ندارد به تاييد سايرين

توجه به درگيريهايت در مورد بيقيه راهكاريه

بدترين پيشامد ممكنه نهايتش آيا چه ميشود

هر اشتباه و سوتي كه داشتي گويي واهمه ايه

فوقش بي محلي كنن اما شايد اينجور نيست

شگردهاي جواب دادن مشكلها ياد گرفتنيه

دانسته ها و آزمودنهايي كه انجام دادي ببين

نيز شرايط و داشته ها دورش خط كشيدنيه

با خواندن دانش و نوآوريهايت ميشود بهتر

ياد ميگيري نكاتي و روش نقش گذاريه

نوع فكر موجب مشكلات ذهني زيادي شده

و توان يافتن راههاي برطرف نمودنش شدنيه